گزارش پیمایش مسير جنگلي آب بر – آسمان كوه – ماسوله
- 15 تیر 1389
- گزارشات صعود
- کد خبر 88
- 621 بازدید
- بدون دیدگاه
قابل توجه بازدیدکنندگان محترم سایت رسمی هیئت کوهنوردی و صعودهای ورزشی زنجان بخش گزارشهای رسیده این سایت راه اندازی شده و آماده درج گزارشهای کامل کوهنوردان عزیز استان می باشد
گزارشی که میخوانید گزارش پیمایش مسير جنگلي آب بر – آسمان كوه – ماسوله به قلم آقای حسن نجاریان است
من از بلندي مي آيم، از بلندترين قله هاكه برتر از رودند
و با تو مي گويند
” فرود بايد آمد
و رود بايد شد”
از نخستين گذر مسير بكر، زيبا و ديدني آب بر، آسمان كوه، ماسوله توسط گروه بابك زنجان حدود هفت سال مي گذرد، و در اين مدت هر بار قصد گذر از اين مسير را داشتيم، يا به علت تعداد زياد شركت كننده و يك دست نبودن نفرات، از طرفي نداشتن نقاط جي پي اس منطقه از رفتن امتناء ورزيده، به نگاهي از روي نياز اكتفا، نگاه مي دوختيم و حسرت ديدار را لحظه شماري مي كرديم.
انتظار تا بهار 89 ادامه داشت اوايل بهار كه به منطقه رفتيم آنقدر وضع هوا خراب بود كه فقط توانستيم با استفاده از جي پي اس مسير مستقيم را گرفته سرازير شويم تا دومين سفر با حضور دوستان گروه كوهنوردي نفت و گاز پارس امكان عبور يابيم. وقتي از گردنه پر پيچ و خم 75 كيلومتري با اختلاف ارتفاع حداقل 1500 متر طارم سرازير مي شوم، آروزي اين دارم كه تعداد نفرات دوستان كم و قبراق باشند، با رسيدن به “سه راه سرخ ديزج ” دي اكسيد انباشه بر اثر ترس از جاده را از ريه خارج كرده، نفس راحتي مي كشم و شادم كه اين بار نيز به سلامت از اين جاده وحشتناك و رانندگي ديوانه وار كرايه كشان مسير گريختيم.
در سه راه “سرخ ديزج ” مسير سمت راست به گيلوان و سپس به رودبار ادامه دارد كه مسير ورود به محور قزوين رشت مي باشد. مسير سمت چپ كه هدف ماست با گذر از چند محل و آبادي به دو راه مي رسد كه مسير راستي با گذر از پل قزل اوزن به سه راهي درام(چپ) گيلوان (راست ) و آب بر(مستقيم )مي رسد از دره سرسبزي كه با درختان زيتون محاصره شده بالا مي رويم، شهر آب بر كه به تازگي قدري نو نوار تر شده مي رسيم.
بوي نشاء تازه برنج و سير در هم آميخته شده، خودروهاي مملو از سير در تردد هستند و خريد و فروش رونق خوبي دارد، دقايقي بعد به پل بزرگ قزل اوزن مي رسيم. رود، مي غرد و با سراسيمه سرازير مي شود. همسفران اين سفر كه معلم و يا كارمند و يكي كشاورز مي باشند، از ادامه سفر من مي پرسند و معايب تنها سفر كردن و وقتي مكالمه مرا با دوستم رحيمي در آب بر مي شنوند با لهجه تركي و طالشي كه چيزي بين تركي و گيلگي است، از ما صحبت به ميان مي آورند. “كه زيادند و اين گويا راهنماي آنها مي باشد”. افتخار مي كنند به اين منطقه زيبا و با آنچنان آب و تابي از هندوستان ايران مي گويند كه بيا و ببين، از اين رو بهتر است با اين منطقه بهتر آشنا شويم.
شهرستان طارم با طبيعت زيبا، بكر، خشك و خزري، آبشارهاي متنوع، چشمههاي گوارا، ييلاقات سر سبز و دلفريب ، يخچالهاي طبيعي و غار هاي زيبا (خرمنه سر و هزار رود و…)، از جمله جاذبههاي طبيعي، كوهپايههاي سرسبز و با طراوت شهرستان طارم از توابع استان زنجان مي باشد،
شهرستان طارم را به حق مي توان يكياز مناطق زيبا و ديدني كشور و به نوعي يكي از قطب هاي عمده ي كشاورزي به حساب آورد، و بي جا نيست آن را “هندوستان ايران” لقب داده اند.
طارم از قسمت شمال به شهر زنجان و از شرق با استان گيلان ارتباط مستقيم اقتصادي و فرهنگي دارد. از ديگر نقاط ديدني اين سرزمين سبز مي توان به، سد طبيعي ” كردكندي “، كه درپي زلزلهي هولناك ۳۱خردادماه سال ۱۳۶۹شمال و شمالغرب كشور و در اثر رانش زمين در سه كيلومتري شهر آببر مركز شهرستان طارم بوجود آمده و بهگفته كارشناسان گردشگري، اين آبگير طبيعي و زيبا بهلحاظ موقعيت استثنايي و سكوت حاكم بر محدودهي آن، بهمحلي نادر و شگفتانگيز براي تفريح و گشت وگذار گردشگران خصوصاٌ غواصي تبديل شده است. و ديگر پديده زيباي گردشگري ورزشي اين منطقه كه متاٌسفانه كمترين استفاده از آن صورت گرفته رود زيباي قزل اوزن مي باشد كه نظر به حجم زياد آب مي تواند، محل مناسبي براي عبور با قايق در آب هاي خروشان باشد. چند سالي است كه آسمان آبي طارم با پرواز كايت سواران اين استان و ميهمانان ديگر نقاط رنگين شده بطوري كه مسابقه ي كشوري اين رشته در اين منطقه برگزار گرديد و داشتن هواي آرام و كم باد منطقه باعث رونق بيش از پيش اين رشته گرديده است.
از گونه هاي جانوري اين منطقه مي توان به كل، بز، پلنگ، كبك، افعي زنجاني، خرس قهوهاي و سياهگوش اشاره كرد. طارم بهخاطر برخورداري از شريان حياتي رودخانه قزلاوزن به يكي از بزرگترين توليد كنندگان محصولات باغي و زراعي آن در زمينههاي مختلف بهويژه برنج و زيتون تبديل گرديده است.كه بي جا نيست اگر بگوييم شهرت جهاني يافته، شهرستان طارم با ۴۳هزار و۴۶۰نفر جمعيت، در ۱۲۰كيلومتري شمال شهر زنجان و مركز استان واقع شده است.
و اما موضوعي كه به تازگي خاطر گردشگران و عده اي از مردم را آزرده تخريب كوهستان منحصر به فرد منطقه است، با جاده هايي كه هر روز دل اين گوهر گرانبها را مي خراشد، و گويا رسم بر اين است هر اداره راه جديد خود احداث كنند، هنوز زخم جاده “درام به ماسوله” تمام نشده، لودرها مسير “هزار رود” را مي شكافند و در پي مسير “خرمنه سر به ييلاق و… بد نيست كارشناسان محترم نظري به جاده تهم، طارم بيندازند و مشاهده كننده چه به روز اين منطقه آمده است. اين در حالي است كه در ييلاقات بالا دست، نه روستاييان سكنه دارند و نه جمعيتي به انتظار راه آرميده، راستي هيچ فكر كرديم اين روند تخريب به كجا ختم مي شود؟ اين همه تخريب كافي است. بطور اجمال مي شود به راه هاي احداث شده و يا در دست احداث در اين منطقه اشاره كرد:
مسير زنجان ، سه راه طارم، سرخه ديزه (مسير قديمي)
مسير زنجان ، تهم، طارم و گويا به سمت درام و ماسوله
مسير زنجان ، تهم، طارم به موازات جهت لوله گاز با تخريب بي رحمانه
مسير زنجان ، تهم، طارم به موازات جهت دكل برق
مسير روستاي هزار رود به ييلاقات بالا دست تا نزديك چشمه گرداب داغي
مسير روستاي ده بهار به ييلاق دايله سر و تكاب
مسير گيلوان به امامزاده ابراهيم و…
مسير آب بر به ييلاقات
كسي نيست بپرسد، پدر آمرزيده شما را چه به اين كارها برو تيمت رو بردار و به كارت برس. اما باور بداريد اين تخريب ها قلب آدمي را به درد آورده، آتش مي كشد و نمي توان به سادگي از آن گذشت، اميدوارم تا قبل از اينكه ديگر خيلي ديرشود قدري براي كارهايمان زماني براي كار كارشناسي بگذاريم، و به نظر اهل فن اهميت داد. بگذريم بايد دل به سفر بست و غم و غصه به باد سپرد. بارش اين چند مدت باعث رشد مخمل سبز چمن در تمامي اين دنياي بكر و بي همتا دهيم.
از شهر آب بر براي رسيدن به ييلاقات شمالي بهتر است از خودرو نيسان بهره گرفت كه به همين منظور آژانسي هماهنگ كننده اين كار مي باشد. از اين محل بهتر است مايحتاج سفر تهيه شود، چرا كه تا استان گيلان و آخر سفر چيزي يافت نمي شود. براي رسيدن به ييلاق جمال آباد، با نيسان مي توان با 5/1ساعت زمان و حدود 22 كيلومتر جاده خاكي بد فرم بالا رفت، كه ابتداي راه تا رسيدن كنار روستاي تخريب شده باكلور مسير به علت رسيدگي به لوله آب آشاميدني آب بر بهتر ولي به تدريج راه خراب مي شود. ازكنار روستاي تخريب شده براثر زلزله طارم، قدري بالاتر به راهي ديگر سمت چپ بر مي خوريم، كه به آب بندي طبيعي و زيبا مي رساند كه مسير ما نيست، بلكه بايد نيستان زوزه كشان يال شمالي بلند و سبز را بالا بكشد. و اين در حالي است كه در رو برو مرز بين زنجان و گيلان اين خط الراس زيبا در مقابل دل ربايي مي كند. با گذر از كنار درختان زيباي اُرس به انتهاي راه رسيد. و اين درحالي است كه در راه به تعداد زيادي كبك و آخرهاي كار گرگي خيره و خوش قامت برخورديم كه با غرور سينه يال را پايين مي رفت و در عجب كه اين تنگ غروب به كجا چنين شتابان؟!.
بياد آور اي كبك دَري كه چون بر سرخاك من بُگذري
از محل پياده شدن از خودرو كه گردنه مانندي ست خوش نما، مسير پاكوبي به جهت شمال با دو سر بالایی ملایم با چشم انداز زیبا همراه با بوی خوش دارهای سَرو و اُروس ساعتی بعد از کمر کش كوهي به نام”گیلی بنگا به ارتفاع 2607 متر” ما را به زير ييلاق جمال آباد (ديزاب دارسر) N37°03.3865′ E049°03.2700 مي رساند. همان جا كه صخره اي بلند و زيبا در سمت راست قرار دارد و چند متري آن طرف تر چشمه ي گوارا كه از دشت مخملي سمت راست سرچشمه مي گيرد، كه خواهد توانست شما را سيراب، هم به اندازه سفر و توان برداشت. از دور تعدادی کلبه زیبا متعلق به طالش ها در جهت شمال غرب به چشم مي خورد. كه همان ديزاب مي باشد كه متعلق به طالش هاي شمال مي باشد و فقط در فصل گرم سال در اين محل اقامت دارند، به نوعی باید این محل را سر آغاز جند مسير به حساب آورد.
محل در سابق جزو كوههاي البرز غربي معروف بود ولي پس از نگاه ريز تر به رشته كوه البرز اين منطقه به نام” كوههاي گيلان” تغيير نام داد، كه از كوههاي با حالت نيمه جنگلي از حد فاصل رودخانه سفيد رود تا آستارا و اردبيل در شمال، آب بر و خلخال در جنوب و جنوب غربي ديده مي شوند. با قلل“ شاه معلم 3050 متر، سفيد كوه3350 متر،لاس پشته، پشته كوه، ْآسمان كوه و…
معرفي چند مسير از اين منطقه:
1- مسیر مستقيم رو به شمال (طارم، آب بر، جمال آباد، گشت رودخان)
با رد شدن از خط الراس شرقی غربی ابتدا با شیبی ملایم، سپس تند ما را به یالی بسیار زیبا با چمنزار منحصر بفرد می کشاند، تا با دو روز راهپیمایی با گذر از محل هاي ” گردسویه، دیدبانگاه، به محل جعفر سرا” رسید، این مسیر به “مسیر جنگلی شفت” معروف است.(در واقع اين مسير ربطي به شهر شفت ندارد و نهايتاٌ به شهر “گشت رودخان” ختم مي شود)
به سمت شرق سوزان از روي خط الراس می توان چند مسیر برگزید:
2- مسیر طارم، آب بر، جمال آباد، دزدبن، گشت رودخان)
از روي گردنه جمال آباد، با عبور از بالا دست قله “گیلی بنگا” روي يال اصلي به سمت شرق از رخ جنوبي به سمت طارم، با چندین افت خیز حدود يكساعت به گردنه ای”دُزدبِن” می رسید که چند سنگ قبر قديمي به چشم مي خورد، که متعلق به محلي ها مي باشد که در مسیر جان سپرده اند.
از اين محل می توان وارد دره به سمت شمال با شیب تند و خطرناک شد، که مسیري ست بِکر و جنگلی با کلبه هایی در قعر جنگل و صد البته در فصل بارش خطرناک که با دوشب مانی می توان به روستاي “شاويزان” رسید، نام اين جنگل ” برنا” مي باشد.که در فصل بارش توصیه نمی شود.
3- مسیر طارم، آب بر، جمال آباد، دزدبن، درين كول، گشت رودخان)
مسير بعد از گردنه دزدبن، N37°02.9668′ E049°05.2529′ قله ای در سمت شرق چشم نواز منطقه است به نام “درين كول( 2428 متر)” که با بالا رفتن از دو شیب نسبتاٌ تند كه حدود يك ساعت و نيمي زمان می برد مي توان از کمر بر شمالی قله زیر صخره ها و از طریق مسيرپاکوب ( غربی شرقی) که ساعتی زمان می برد به یالی، آرمیده به سمت جنگل شمال رسید، که باز ساعتی باید از چپ و راست یال سبز به زیر دیواره ای سنگی روی یال رسید، که با توجه به داشتن چشمه و کلبه در دره ی مجاور یعنی شرق می توان به فکر آروزی دیدن شبی پر ستاره با بازی مه و ابر در پایین دست، لحضه شماری کرد. روز بعد دو مسیر را مي توان برگزيد. اول دره ی سمت چشمه، که با افت و خیز زیاد به سمت شمال شما را هفت ساعتی بعد قعر دره همان جايي كه رودخانه ي خروشان مي غرد، می رساند، که یک روز سنگین و پر کار می باشد و بهتر است قبل از رسیدن به دره فکر محلی مناسب برای شب مانی بود تا روز بعد به انتهای راه که روستاي فوشه مي باشد رسید. دیگر راه که مناسب و دارای پاکوب بهتری می باشد از سمت چپ دیواره یعنی غرب آن مي باشد.که با ادامه دادن یال سه ساعتی بعد به دره همین جهت رفته نهایتاٌ به “جعفر سرا” ختم می شود. که بهتر است هر دو مسیر با یک شب مانی طی گردد.
4- مسیر طارم، آب بر، جمال آباد، قلعه رودخان)
از گردنه جمال آباد با رسيدن به گردنه دزدبن، با گذر از دو سر بالایی نسبتاٌ تند و از طريق راه مالروی بالايی و كمربر راست (جنوبی) دو ساعت و نیمی بعد می توان به گوسفند سراي دايله سر N37°00.6163′ E049°08.9905 که دشت پهنی است با چشم انداز “قله لاس پشته” در شرق رسيد. كه با توجه به داشتن چشمه ی زیبا محل مناسبي است براي شب ماني تا با استقبال شبی سرد، دل به زمزمه برکه و ستاره داد و به امید رسیدن به جنگل سبز تن خسته به کیسه خواب سپرد البته اگر مهار مناسبی برای چادر ایجاد کرده باشید. این محل همان جایی است، که مي توان از طریق روستای تخریب شده باکلور از حوزه ی آب بر با طی حدود 5 ساعت سربالایی نفس گیر به اینجا رسید. روز بعد مي توان رو به سوي “شرق “با چند افت خيز با علامت کلبه ای در سمت چپ و يالي با رگه سنگ شيار شيار به مسیر پاکوب و شن اسکی مانندی رسید(لازم به ذکر است از محل “دایله سر” به سمت شمال دره ای پر شیب به قعر جنگل می رود، که چالشی دشوار مي باشد.)
با دو ساعتی زمان می توان، زیر قله لاس پشته به مناظر دور دست اطراف خیره شد و در ادامه باز از كمر بر چپ قله رو به شرق و نهايتاٌ شمال شرق با صرف دو ساعتی سرپایینی به دشت”تكاب”رسید، باید توجه داشت، در صورت وجود “مه” باید دقت کافی در انتخاب مسير صورت گيرد.
تكاب دشتي و چمنزاري زيبا است كه دو مسير از جنوب و جنوب غربي هم به آن می رسد، دو مسير جنوبي “يكي از طريق جنوب غربي” روسستاي “ده بهار” و ديگري از طريق”گیلوان” و امامزاده ابراهيم مي باشد. که با توجه به رفت آمد زیاد چندین کلبه به چشم می خورد که مغازه ای در فصل پر تردد مایحتاج ضروری را به فروش می رساند، ادامه خط الراس رو به شرق نهايتاٌ به سمت رودبار تمایل به رستم آباد ادامه دارد که می توان با یک شب مانی به ییلاقات رستم آباد رسید و برای قرار گرفتن در این مسیر باید از این محل قدری ارتفاع گرفت به سمت جنوب و از آنجا به سمت شرق رفت.
اما ادامه مسیر مستقیم به سمت شمال با دو ساعتي راه پيمايي با گذر از كنار قله زيبا و برج مانند (توكتوكيا) 2349 متر در سمت راست (جهت شرق) به محلی به نام (زرده خاني) مي رسيم (باید دقت کافی داشت برای یافتن مسیری درست) با رسیدن به اولین کلبه ها در سمت راست یال می توان با طی چند ساعت از مسیر زرده خانی به منطقه شفت رسید. اما آنها که عاشق دیدن قلعه ی تاریخی رودخان هستند، هنوز باید سفر کنند و یال شمالی را ادامه دهند تا ابتدای جنگل در كلبه ي جنگلي که صاحب آن میرزا با خانواده کوچک و با صفای خود زندگی می کند رسید، میرزا همیشه میزبانی با صفاست با مهربانی درختان سر به فلک کشیده جنگل، كه هر مسافر خسته و از گرد راه رسيده اي را مشتاقانه پذيرا ست و اگر در مه راه را گم كردي و صدايي زدي کافی ست دقیقه اي صبر کني، تا میرزا یا پسرش سر رسد و با همان پاکی مردمان جنگل سوال کند “از كجا بِه ويته” از زنجان آمدید؟ کلبه ي بالای خانه محل مناسبي است، براي يك شب بياد ماندني، تا با گرفتن داس بزرگ (خَشگر) ميرزا قدري هيزم خشك جمع كرده و بساط شب نشینی مهیا نمود.
اي كدامين شب!
يكنفش بگشاي مژگان سياهت را
این شب حتماٌ در خاطرات جاودانه خواهد ماند. روز بعد باید به قلب جنگل زد و مستقیم از یالی که در انتها بسیار پر شیب می شود و احتیاط لازم طلب می کند می توان با چهار ساعتی زمان به قلعه رسيد. وقتي از لابلاي جنگل انبوه به ديوار قلعه برمي خوري بُهت و حيرتت افزون مي شود، هر دو طرف پرتگاه رفته تا قعر دره، و چشمانتان روشن مي شود به جمال پر ابهت و زيباي قلعه رودخان این دنياي شگفتي تاريخي و معماري در قلب گيلان با مساحت بالغ بر 5 هتكارِ و ديدن آن هر بيننده اي را به حيرت وا مي دارد. نام ديگر قلعه رودخان “قلعه حسامي” نيز شناخته مي شود.
“زيرا در سال 918 (ه.ق) به امر سلطان حسام الدين حاكم منطقه تجديد بنا شده اين بنا داراي 42 برج و بارو به طول 1550 متر بوده است در ساخت اين بنا از شيوه هاي مختلف مهندسي و معماري و ايجاد هندسي بهره گرفته است كه علاوه بر قدرت دفاعي قلعه، به آن ويژگي يك معماري خارق العاده نيز بخشيده است. قلعه رودخان سومين بنا از عجايب هفت گانه گيلان محسوب مي شه. اين قلعه در اصل دژ شهر شفت بوده است. سپس از طریق پله های سیمانی ساعتي به پارکینک قلعه دهانه رسید و برنامه ی جاودانه را ثبت کرد.
5- مسیر طارم، آب بر، جمال آباد، آسمان كوه، ماسوله) به سمت غرب
با حركت از آب بر و رسيدن به ديزاب دارسر يا ييلاق جمال آباد، مي توان اين مسير جديد را برگزييد مسيري که کمترین گذر از آن شده است. شیبی کوتاه از “ديزاب دارسر” به سمت غرب ما را به دنياي ديدني و زيبايي راهنمايي مي كند، عاشقان این سفر غرق در گل های رنگی محو زیبایی منحصر بفرد می شوند. قله آسمان كوه در غرب ما را به خود می خواند. چند کلبه روي يال سمت راست و در كنار آن مسیر پا کوب مسير ما مي باشد، در هوایی صاف و بکر همراه با بازی مه شتابان بدنبال ناديده ها در حركتيم، دو نفر محلی خسته از سکوت مطلق نزد ما می آیند، گزارشی را که همراه داریم با اطلاعات آنها مقایسه می کنیم و شادیم که مسیر درست و زمان ها مطابقت دارد، البته نبايد به زمان هاي داده شده از سوي محلي ها بسنده كرد، چرا كه با پرسيدن سوال كه از اينجا تا فلان محل چقدر زمان لازم است؟ ابتدا با حركت پانتوميم چانه كه به طرف شما خم مي شود جواب خواهيد گرفت، كه اين به معني آنقدري نيست، شايد دو ساعت و اين شما هستيد كه بايد زمان را ضربدر چند… كنيد شايد برسيد به عدد واقعي البت اگر به روز نرسيد!!.
با طی حدود چهل دقیقه از محل دیزاب و از مسیری تمایل به دره طارم با کم کردن ارتفاع با چشم انداز رود قزل اوزن به چشمه ی گوارای ” گرداب داغی ” كه در زیر تخت سنگی بزرگ در كمركش يال قرار دارد می رسیم. تا با نوشيدن اين قطرات گورا و شستن سر و صورت هرآنچه ديده ايد به جان ثبت كنيد. بهتر است برای حدود چهار ساعت از اين محل آب برداشت. نمی شود از گل های زیبای آلاله و همیشه بهار و بابونه كه دور چشمه چمبره زده اند به سادگي گذشت و آن را در قطعه عكسي ثبت نكرد و به يادگار براي شهريان با گذران سخت نبرد.
اصولاٌ يكي از اهداف اين سفر ها جداي ماجراجويي فردي به شوق ستيز با خود درون، يافتن ناديدها، از اوج به دره پايدن ها، آوردن ارمغان از سفر است كه چيزي نيست جز عكس و خاطرات كه هرچه دفيق تر و شيوا تر جان نشين تر.
ای همه مردم، درین جهان به چه کارید؟
عمرگرانمایه را چگونه گزارنید؟
هر چه بد عالم بود اگر به کف آرید
هیچ ندارید اگر که عشق ندارید.
وای شما دل به عشق اگر نسپارید
گر به ثریا رسید هیچ نیرزید
عشق بورزید
دوست بدارید
به سختي دل مي کنيم و باز دل در گرو يار داريم، فقط عشق دیدار با برکه ي زيبا ي وعده داده شده ما را شتابان براه مي اندازد و گرنه دوست داشتيم ساعتها بدون فكر به گذر زمان اينجا بمانيم. بیست دقیقه ای بعد به فيروزه اي زيبا در دل يال مي رسيم برکه ی زیبا و دوست داشتني، ماٌمن پرنده هاي وحشي با رد سُم ضربه ي حيواناتي كه تشنه رسيده و سيراب رفته اند و يا شايد در پناه صخره اي در اطراف به انتظارند تا ما مزاحمان غريب بگذريم و باز بر سر سفره خود باز گردند. وای خدايا اینجا یک عالمه زیبایی ست، در هم آميخته با سبزي سبز. چند کلبه در لبه ي شمالي دره به چشم می خورد که مسیر ما نمی باشد و گويا مسيري است به سوي جنگل، آماده مي شويم براي صعود از شيبي تند كه نهايتاٌ ما را به قله آسمان كوه مي كشاند. با گرفتن تعدادی عکس حسرت نداشتن دوربین فیلم برداری را در دل نگه ميداريم، مسیر ما به سمت غرب تمایل به جنوب از شیبي كه بتدريج تند مي شود ادامه دارد و از پايين خط پيچ در پيچ آن در كنار جاده تازه احداث شده ي هزار رود مشخص است، از راه مالرو با زیگزال از لابلای علف زار زیبا به نرمي بالا مي كشيم، سمت چپ اين مسير، زخمی عمیق در دل کوه چشم را مي آزارد، که مربوط به جاده روستای هزار رود به ارتفاعات است، حال چرا و برای چه هدفی که این همه زیبایی بكر باید تخریب شود، نميدانم، آن هم از ميان مسيري با شیب های تند بهمنی که هر فصل حتما تخريبي جدي همراه دارد.
با بالا رفتن از شيب اول به گردنه مانندي مي رسيم، مشرف به دره طارم كه جاده خاكي اين بار در سمت چپ ما قرار دارد. قله ی اصلي آسمان كوه بعد از چند دقيقه روبروي ما نمايان مي شود. قدری ارتفاع کم کرده از کمر بر یال پایین می رویم تا به گردنه زیر قله اصلی آسمان کوه برسیم از محل برکه حدود یک و نیم ساعت راه آمده ایم، یارای رفتنمان نیست از این همه گل و چمن اینجا یک عالمه زیبایی موج می زند یکی دراز کش عکس می گیرد. دیگری چیزی می نویسد. آن یکی تنها غرق رویا ست و آخری در کنار همسر با نوشیدن چای گوارا غرق زیبایی است.
زمان تنگ است باید رفت باز هم به سمت غرب از سینه کش چپ آسمان کوه مي باشد. لازم به توضیح است سمت راست كوه(شمال) به هیچ عنوان راه نمی دهد چون مسيري خطرناک و ديواره اي مي باشد. بوی بابونه، گون وحشي، مرزه كوهي، و… مست و مدهوشمان کرده “قزل اوزن ” در دشت طارم عاشقانه آرمیده و چونان ماری خوش خط وخال نقره اي فام سینه دشت را می پیماید. با رسیدن به گردنه ي قله هوای صعود در دل شعله ور مي شود، باید رفت قله ما را می خواند، کوله ها را گذاشته با صرف چند دقیقه زمان در کنار سنگچین قله ایستاده، ما نیز به رسم یادبود چند سنگی بر قله می نشانیم.
بر قله ایستادم
آغوش باز کردم
تن را به باد،
جان را به آفتاب سپردم.
پس از صعود قله و عكاسي از گلهاي در سنگ عجين شده، كوله بر دوش از كمركش قله به سمت شمال ارتفاع كم كرده در واقع قله را نيم دوري مي زنيم و به رگه سنگي بر مي خوريم كه كوه را تا گردنه ي شرقي احاصه كرده است، از لابلای چند صخره ارتفاع کم کرده از میان گلهای زیبا در میان مه غلیط جلو می رویم و هردم به شوق لمس گل ها كه دانه هاي شبنم آنها را در آغوش كشيده اند، مي ايستيم. نیم ساعتی بعد به سه راهی می رسیم، مسير راست هدف ما مي باشد، مسير سمت چپ گویا به معدنی قدیمی می رسد و احتمالاٌ همان دره ی مشرف به ماسوله مي باشد. مسير مستقيم گويا به دو قله كله قندي روبرو ختم مي شود.
مسیر سمت راست، از لابلاي سنگهای زرد با اشکال زیبا که بر اثر فرسایش متلاشی شده اند. از کمر بر قله مقابل وارد شیبی تند می شود، راه بر اثر بارش فرسایش یافته احتياط مي كنيم، باز هم با نيم ساعتي راهپيمايي درون مه كلبه اي زیبا ما را شاد مي كند. كه نام ” بِرنی بَره” بر خود دارد. و اين كلبه گویا متعلق به آقا مصطفی می باشد، زمان طی شده امروز از دیزاب دارسر(جمال آباد) حدود شش ساعت می باشد، چشمه ای گوارا به سمت غرب و صد متری پایین تر از كلبه به چشم می خورد.
نیمه شب غرق زیبایی غُرش آسمان و بازی رعد و برق در دور دست هستيم و این درحالی است که ماه از شرق به عشوه گری می پردازد، و انوار نقره ای بر فرق مَلمِل نازك مِه مي ريزد، و ما را غرق رويا مي سازد. تا نيمه شب خواب بر چشمان كسي چيره نشد و بازار خاطره، قصه و شعر و آواز دقايق خاطره انگيزي را رقم زد.
تاب مي خورم
تاب مي خورم
مي روم به سوي مهر
مي روم به سوي ماه
در كجا، به دست كيست
بند گهواره ام؟
برگهاي زرد
برگهاي زرد
روي راهي از ازل كشيده تا ابد
مثل چشم هاي منتظر- نگاه مي كنند
در نگاهشان چگونه بنگرم،
چگونه ننگرم؟
از ميانشان چگونه بگذرم،
چگونه نگذرم؟
بامداد ديگر بعد پس از دل کندن از این دنیای بِکر از کمر بر قله ي “کله قندی” بالا دست چشمه ( جبهه شمالی كوه) از طريق مسیري بد فرم و شن اسكي مانند جلو می رویم، لازم به ذکر است در فصل بارش و در صورت بودن مِه این قسمت بسیار خطرناک و بايد احتياط لازم صورت گيرد.
تراورس اين قسمت حدود یک ساعت و نیم طول می کشد، تا از بالا دست دیواره های زیبا که مرز جنگل و کوه می باشد با گذر از دو کمرکش کوه به سمت غرب برسیم، آنقدر سنگ زیبا جمع کرده ایم که بارمان سنگین شده است. مدام ارتفاع کم می کنم اما به نرمی تا به بالای یالی سبز رنگ برسیم با دادن استراحت به تیم مسير سمت چپ را بررسی کرده، در می یابیم می توان از بالا به جنگل و شهر ماسوله رسید، بنا به گزارش تیم قبلی مسیر مستقیم به سمت شمال پس از عبور از چمن زار زیبا با چرخشی به سمت چپ یعنی غرب به ابتدای جنگل می رسد که قدری پایین تر به تپه مشرف به ماسوله كه دكل مخابراتی بالای ماسوله قرار دارد و روز بعد به جاده فومن و هفت كيلومتري ماسوله می رسد.
ادامه راه را از مسیری با افت و خیز به سمت غرب و كم كردن ارتفاع ادامه می دهیم، نیم ساعتی بعد به دو کلبه در بالا دست خود مي رسيم، از رد باریک به آبرو مانندي تخریب شده رسيده حدود دویست متر ارتفاع كم كرده، به کلبه ای جنگلي مي رسيم که دور آن حصار کشی شده است، از درون كلبه با در كهنه مي توان قله زیبایی شاه معلم بالاي ماسوله را درون قطعه عکسی شكار كرد.
از اين محل به سمت غرب و جنوب غرب قدری ارتفاع گرفته به دره ای تنگ مي رسيم كه چشمه ای روح افزا زينت آن است و روح و جان را جلا می دهد، از كنار چشمه بالا مي كشيم و به چند سيم خاردار مي رسيم و باز هم تراورس به غرب و این بار با عبوري عرضي شيبي تند و شني را به دره سرازير شده، به بقاياي بهمن سال قبل مي رسيم.
هان اي عقاب عشق
پرواز كن از اوج قله هاي مه آلود دور دست
آنجا ببر مرا كه خواب هم نمي برد.
از کنار رودخانه ی که چند سال قبل سيلي مهيب ماسوله را تخريب كرد، پایین می رویم و نظاره گر چند آبشار زيبا و بلند هستيم، صدای سگ چوپان نويد پايان كار نيم روز را مي دهد تا اينجاي كار پنج ساعت از “برني بره” راه آمده ايم و حال به چمنزاري زيبا به نام”خلیل دشت” (پلنگ سر) مي رسيم، کنار لوله آب خنك دل و جان را صفا داده، حضور اسبان زیبای منطقه با نواي سركششان روح سرکشی عطا می کند. ساعتی صرف ناهار و استراحت مي شود، تا باز كوله بردوش از کنار غربی تپه ي زیبای روبرو و از مسیر مالرو سرازیر شویم،رو به سوي شمال ناب بوي جنگل حس مي شود، به تن مي چسبد، و ما مشتاقانه به سويش. سمت چپ مسیر” سیاه ورود” همان مسیر معروف زنجان ماسوله به چشم می خورد، نیم ساعتی بعد از دروازه اي چوبي وارد جنگل زیبا می شویم
بس دلارا بود جنگل.
به! چه زيبا بود جنگل!!
درختان سر به فلك كشيده، چمنزاران زيبا، گلهاي در انتظار نور، و درختان در ستيز به آغوش كشيدن آفتاب، نیم ساعتی بعد به کلبه ای جنگلی رسیده که محل مناسبی است برای شب مانی ولی تصمیم بر اين مي شود، امروز اصل مسیر را پایین برويم، تا فرصتي باشد براي بازديد ماسوله از این رو دو ساعتی دیگر درون جنگل مي خزيم، مسیر راحت و دلفریب است، بالای شهر ماسوله به استراحت شبانه مي پردازيم وعده اي از دوستان به شهر رفته بازديد و استحمام مي كنند. این شب نیز به خاطره ها و يادها سپرده شد.
بانگ خروس گويد:
فرياد شوق بفكن،
زندان واژه ها را ديوار و باره بشكن،
آواز عاشقان را ميهمان كوچه ها كن.
بامداد زمينيان گرامي باد، چادرها برچيده وارد دالاني سبز مي شويم و مورد تشويق محلي هاي كوهنورد قرار مي گيريم و نيم ساعتي بعد وارد ميدان ماسوله مي شويم، تا بار ديگرسپاسگذار کسانی باشیم که ما را به عبوری زیبا ترغیب نمودند. با کمال تشکر از همنوردان گروه بابک زنجان به منظور در اختيار گذاشتن گزارش شيوا و دقيق برنامه، همچنين آقاي اسكندري به لحاظ پيدا كردن نقاط جي پي اس، این سفر در دل و جان یکایک کوه دوستان گروه کوهنوردی شرکت نفت و گاز پارس جاودانه شد.
قطعه زير تقديم باد به آن جوان پر شر وشوري باد كه در راه ماسوله از رفتن در مانده بود و دوستانش گذاشته و رفته بودند !!؟ و او خموده و رنجور به انتظار مدد كه اعضاي گروه با او همراه شده تا مقصد راهنماييش كردند.
بشنو از من. كودك من!
پيش چشم مردِ فردا،
زندگاني خواه تيره، خواه روشن
هست زيبا، هست زيبا، هست زيبا.
لازم به ذكر است به زودي كليه مختصات GPS اين مناطق در سايتي به نام GPS KOOH آورده خواهد شد.
تقديم به همه ي پاك
بدرود خرداد 89